کد مطلب:50556 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

نقش توبه در تربیت











زندگی آدمی در مرتبه طبیعت وجود، به ظلمت و غفلت آمیخته است و نفسانیت، آدمی را پیوسته به عصیان و نافرمانی می كشاند و انسان را از سر منزل كرامت و سعادت حقیقی دور می سازد.


از حدثهای طبیعت روح را
واجب آمد شست و شو ای بینوا[1] .

تنها چاره ی آدمی چنگ زدن به توبه ای حقیقی است كه بدان گناهان را از دامن وجود خویش بشوید و كدورتها را از دل بزداید و به حقیقت خویش و حقیقت هستی بازگردد. از این رو هیچ سرمایه ای در زندگی چون توبه ی حقیقی كارساز نیست، به بیان امیرمومنان (ع):

«و لا شفیع انجح من التوبه.»[2] .

هیچ شفیعی رهاننده تر از توبه نیست.

«توبه از گناهها و بازگشت به سوی پرده پوش عیبها و دانای غیبها، آغاز راه سالكان و سرمایه ی رستگاران و نخستین گام مریدان و كلید هدایت منحرفان و آغاز گزینش مقربان و طریقه ی پدر ما آدم است كه درود خداوند بر او و دیگر پیامبران باد. چقدر سزاوار است كه فرزندان به پدران و نیاكان خویش اقتدا كنند.

اگر آدمی به گناه آلاید و مرتكب خلاف شود شگفتی ندارد، چه این مقتضای طبع اوست و آن كه به پدر خود ماند گناهی نكرده است. لیكن اگر پدر شكستگی را جبران و ویرانی را عمران كند، بر فرزندان است كه در هر دو طرف نفی و اثبات و وجود و عدم به پدر شباهت جویند و از او پیروی كنند. آدم ابوالبشر از عمل گذشته ی خود پشیمان شد و دندان هر چه را پشیمانی آور است كشید، از این رو هر كس او را فقط در گناه پیشوای خود قرار دهد، بی آنكه در توبه از او پیروی كند، دچار لغزش شده است. بلكه خود را برای خیر و نیكی خالص كردن شیوه ی فرشتگان مقرب است و اختصاص دادن وجود خویش به كارهای بد بی آنكه در صدد تلافی برآید خوی شیطانهاست و بازگشت به خوبی پس از وقوع در بدی ضروری آدمیان است. بنابراین هر كس وجود خود را وقف خیر و نیكی كند در پیشگاه خداوند متعال به منزله ی فرشته ی مقرب است و هر كه آن را به

[صفحه 399]

ارتكاب بدی اختصاص دهد در حكم شیطان است و كسی كه با بازگشت به خیر و نیكی، شر و بدی را تلافی كند در حقیقت انسان است. برای اینكه در سرشت انسان دو آمیزه به هم پیوند یافته و دو خوی قرین هم شده است، چه هر انسانی مصحح و تعیین كننده ی نسب خویش است، یا به فرشته منسوب است و یا به آدم و یا به شیطان. تا به خدا بازگشت می كند، به سبب ملازمت حدود انسانیت بر صحت نسبت خود تا آدم اقامه ی برهان كرده است و آن كه بر طغیان و سركشی اصرار می ورزد نسب شیطانی خود را به ثبوت رسانیده است. اما اینكه انسان بتواند خیر محض باشد تا نسبت خود را به فرشتگان برساند امری است كه از حد امكان بیرون است، زیرا شر و بدی در سرشت آدمی بسختی عجین شده است و رهایی از آن تنها با یكی از دو آتش پشیمانی یا آتش دوزخ امكان پذیر است. از این رو سوزش آتش در خالص گردانیدن انسان از پلیدیهای شیطان ضروری است. اینك بر تو است كه كمترین شر را انتخاب كنی و پیش از آنكه بساط اختیار تو برچیده شود و به سرای اضطرار كشانیده شوی، به آتش سبكتر بشتابی، چه سرای اضطرار یا بهشت است یا دوزخ.»[3] .

خدای رحمان راه توبه را بر آدمیان گشوده است تا آنان را از آتش دوری از خود و پیمودن راه شیطان نجات بخشد و مورد عنایت و لطف خود قرار دهد و انسان تا گام در راه توبه نگذارد، تربیت نمی پذیرد كه هر انسانی را پیوسته توبه یا توبه هایی است و این راه از آدم ابوالبشر (ع) آغاز شده است و آدمیان را به توبه و تربیت فرامی خواند. امیرمومنان علی (ع) درباره ی توبه ی آدم (ع) و گشوده شدن در رحمت به وسیله ی آن بر وی چنین فرموده است:

«ثم بسط الله سبحانه له فی توبته و لقاه كلمه رحمته.»[4] .

سپس خدای سبحان در توبه را به روی او گشاد و كلمه ی رحمت بر زبان او نهاد.

توبه در گشایش رحمت الهی به روی آدمی است كه بدین وسیله می تواند گذشته را تدارك كند و مسیر آینده را بسامان سازد، به بیان علی (ع):

«التوبه تستنزل الرحمه.»[5] .

توبه رحمت را فرود می آورد.

[صفحه 400]

در سایه رحمت ناشی از توبه است كه آدمی از صورت و سیرت شیطانی بیرون می رود و توفیق زندگی انسانی می یابد.

«التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب.»[6] .

توبه دلها را پاك می سازد و گناهان را می شوید.

«بالتوبه تمحص السیئات.»[7] .

به وسیله توبه است كه گناهان زدوده می شود.

«بالتوبه تكفر الذنوب.»[8] .

به وسیله توبه است كه گناهان پوشیده می شود.

بنابراین، نقش توبه در تربیت آدمی، نقش اساسی است، زیرا بدون آن جبران گذشته و اصلاح آینده میسر نیست.

«فطوبی لذی قلب سلیم، اطاع من یهدیه و تجنب من یردیه و اصاب سبیل السلامه ببصر من بصره و طاعه هاد امره و بادر الهدی قبل ان تغلق ابوابه و تقطع اسبابه و استفتح التوبه و اماط الحوبه، فقد اقیم علی الطریق و هدی نهج السبیل.»[9] .

پس خوشا دارنده ی دل بی گزند كه پیروی كند كسی را كه او را راه نماید و دوری كند از آن كه او را تباه نماید و به راه سلامت رسیده است به راهبری آن كه او را راه نمود و فرمانبرداری راهنمایی كه او را چنان فرمود و به راه رستگاری شتافت پیش از آنكه درهایش بسته شود و وسیلتهایش گسسته و در توبه را گشودن خواهد و گناهان را زدودن. چنین كس بر سر راه ایستاده است و راه راست به رویش گشاده است.

چون زندگی آدمی با اشتباه و گناه آمیخته است، بدون توبه تدارك زندگی انسانی بی معنا می شود، زیرا هر گاه روح یاس و ناامیدی از بازگشت و اصلاح زندگی و پیمودن راه حقیقی بر آدمی چیره شود، خود بیش از هر چیز مایه ی تباهی انسان می گردد. توبه وسیله ی اساسی جبران گذشته و دمیدن روح امید و نشاط به زندگی و اصلاح مسیر به سوی كمال حقیقی است. از این رو توبه بهترین وسیله ی تربیت آدمی است. امیرمومنان علی (ع) درباره ی

[صفحه 401]

نقش بی بدیل توبه در زندگی این جهانی فرموده است:

«و لا خیر فی الدنیا الا لرجلین: رجل اذنب ذنوبا فهو یتداركها بالتوبه و رجل یسارع فی الخیرات.»[10] .

در دنیا خیری نبود جز دو كس را: یكی آن كه گناهانی ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید،[11] و دیگری آن كه در كارهای نیكو شتابید.

پس توبه را ثمره ای است كه بدون آن زندگی انسانی میسر نیست و باید آن را پیوسته به كار گرفت.

«ثمره التوبه استدراك فوارط النفس.»[12] .

ثمره ی توبه تدارك كوتاهیها و خطاهای نفس است.


صفحه 399، 400، 401.








    1. صدرالدین محمد بن ابراهیم الشیرازی ( صدرالمتالهین)، مجموعه ی اشعار، تصحیح و تعلیق محمد خواجوی، چاپ اول، انتشارات مولی، 1376 ش. ص 31.
    2. نهج البلاغه، حكمت 371.
    3. محمد بن مرتضی مشهور به ملا محسن فیض كاشانی، راه روشن، ترجمه ی سید محمد صادق عارف، چاپ اول، موسسه ی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1375 -1372 ش. ج 7، صص 10 -9.
    4. نهج البلاغه، خطبه ی 1.
    5. شرح غررالحكم، ج 1، ص 267.
    6. همان، ص 357.
    7. همان، ج 3، ص 234.
    8. همان، ص 240.
    9. نهج البلاغه، خطبه ی 214.
    10. همان، حكمت 94.
    11. در رسیدن: تدارك كردن، جبران كردن. نهج البلاغه ترجمه ی شهیدی، ص 539.
    12. شرح غررالحكم، ج 3، ص 334.